گروه سياسي- آقاي هاشمی رفسنجانی در هفتهای که گذشت روزهای پرکاری را سپری کرد، به نحوی که اظهار نظرهای او در دیدارها و مصاحبههای مختلف در مورد مسائل مختلف داخلی و خارجی مورد توجه رسانهها بهویژه در خارج از کشور قرار گرفت.
شاید پر بحثترین اظهارات او مربوط به مصاحبهاش با سایت صادق خرازی بود که به بحث در مورد سیاست خارجی ایران؛ رابطه با عربستان و امریکا، اختصاص داشت و بیش از آنکه کارکرد داخلی داشته باشد، نوعی پالس برای طرف خارجی تلقی میشد.
سایت دیپلماسی ایرانی متعلق به صادق خرازی نیز این مصاحبه را در حالی با حدود یک ماه تاخیر منتشر کرد که در روزهای گذشته جزئیات بیشتری از نامه ننگین سال 2003 دولت خاتمی به امریکا منتشر شد و از آنجایی که خرازی حامل آن پیام برای سفیر سوئیس بهعنوان رابط با امریکا بود، انگشت اشاره رسانهها دوباره به سمت او رفت.
آقاي هاشمی در مصاحبهاش با یادآوری موضوع رابطه با امریکا در شرایط پس از جنگ و شرایط کنونی نکات تامل برانگیزی را مطرح کرد که میتوان از آن به عنوان پالس سیاسی که ممکن است حتی ناخواسته بوده باشد، برای طرف غربی و نوعی گروکشی از سیاست خارجی برای مصرف داخلی یاد کرد.
وی در مورد موضع نظام در زمینه رابطه با امریکا در دوران سازندگی گفت: «درباره رفتار امریکاییها هم شما که در وزارت امور خارجه بودید، بیشتر از من میدانید که علیرغم آن حالت تهاجمی دوران جنگ، حرفهایی میزدند که نشان از تغییر مواضع آنها و نرم شدن سیاستهای خشن در خیلی از زمینهها داشت. ما در ایران کمی تلخ جواب میدادیم که تابع سیاست رهبری بودیم. ایشان موافق نبودند. البته تا آن مقدار که من ملایمت میکردم، آنها جلو میآمدند. شاید اگر با امریکا هم مثل اروپا رفتار میکردیم، مشکلات کمتری برای ما پیش میآمد.»
وی در ادامه نیز شرایط کنونی را برای مذاکره با امریکا مساعد دانست و گفت: «من فکر میکنم الان کاملاً میتوان در شرایط مساوی و با رعایت احترام متقابل با امریکا مذاکره کرد.»
مواضع آقاي هاشمی در دهه 70 از جمله صریحترین مواضع مسئولین در قبال امریکا بود اما در شرایطی که بروز دشمنی دولت امریکا در قبال ملت ایران از آن زمان تاکنون نه تنها کاهش نداشته، بلکه افزایش یافته است، این اظهارات از چرخش جدیتر وی در رویکردهای سیاسی و گفتمانی حکایت دارد. چرخشی که به نظر میرسد باید آن را ریشه اصلی مواضع او در سالهای اخیر و در عرصه سیاست داخلی دانست.
چراغ سبز نشان دادن برای مذاکره با امریکا در شرایط فعلی و اظهار پشیمانی از نحوه مواجهه با امریکا در دهه 70 و نسبت دادن آن به رهبری نیز در حالی است که سیاست ثابت دولتهای امریکا در قبال جمهوری اسلامی پس از انقلاب در درجه اول تغییر و با یک درجه تخفیف بهدلیل ناتوانی آنها تغییر رفتار نظام بوده و هیچگاه بنای احترام متقابل را نداشتهاند.
طراحی انواع عملیاتهای سخت (نظامی)، نیمه سخت (ترور، بمبگذاری، خرابکاری) و نرم (دعوت به آشوب، حمایت از نیروهای غربگرا)، تجهیز گروهکهای تروریستی، مقابله با پیشرفتهای علمی کشورمان و تدوین انواع تحریمهای اقتصادی جزو برنامههای ثابت کاخ سفید بوده و در دولت اوباما نیز با پشتیبانی کامل از فتنهگران و اعمال تحریمهای بیسابقه محرز شد که تعبیر حکیمانه رهبر انقلاب در مورد سیاست "دست چدنی و دستکش مخملی" دقیق بوده است.
اما آنچه که امریکاییها همیشه بیشتر از ابزارهایی مانند تحریمها برای منفعل کردن ایران به آن دل بستهاند و حتی تلاش میکنند از اهرمهایی نظیر تحریم نیز برای تشدید آن استفاده کنند، ایجاد اختلاف در میان مسئولان کشور است.
در این زمینه، امریکا هر نشانهای را که حاکی از اختلاف مسئولین ارشد کشور در نوع مواجهه با غرب و موارد ویژهای مانند موضوع هستهای باشد، برجسته میکند تا به سایر متحدان خود نشان دهد که راهبردهای پیشنهادیاش برای فشار به کشورمان مؤثر بوده و در نتیجه این فشارها، مرکز فرماندهی و تصمیمگیری در ایران با آشفتگی و اختلاف روبرو شده است.
اگرچه در طول سالهای اخیر دولت و شخص رئیسجمهور با رویکردهای استکبارستیزانه، خط مورد نظر و تأکید رهبر انقلاب را تقویت و به طرف غربی در مراحل مختلف ثابت کردهاند که اولاً در قبال ایران بهدلیل دادههای غلط از وزن فعلی افرادی مانند آقای هاشمی و همفکرانش دچار اشتباه محاسباتی هستند و ثانیاً بهطور کلی رفتار و واكنشهاي ایران تابع الگوی تهديد و فشار نیست.
با این حال، ارسال سیگنال از سوی آقاي هاشمی به طرف غربی در شرایط رویارویی جدی ایران با طرف غربی و تلاش برای بی تاثیر کردن تحریمها با جهاد اقتصادی، شائبه استفاده از ظرفیت خارجی برای اثرگذاری بر معادلات سیاسی داخلی را ایجاد کرده است؛ امری که هاشمی رفسنجانی در ابتدای مصاحبه خود به شدت از آن انتقاد کرده است.
آقاي هاشمی رفسنجانی در بخش دیگری از مصاحبه خود بدون هرگونه اشاره به نقش اصلی خاندان آل سعود در کشتار وحشیانه مردم بحرین، از لزوم عادی سازی روابط با عربستان و خاطرات خوش رابطه دوستانهاش با ملک عبدالله سخن گفته است. وی در این باره میگوید: «شما میدانید که این روزها روابط ایران و عربستان رو به تیرگی رفته، در حالی که اگر نگاه درستی در سیاست خارجی حاکم بود، میتوانستیم با کمک عربستان که جایگاه ویژهای در بین کشورهای اسلامی و حتی دنیا دارد، خیلی از مسائل را حل کنیم. ولی نه تنها چنین نیست، بلکه به خاطر بعضی از اهداف داخلی سعی میکنند آن رابطه را در جامعه مخدوش جلوه دهند.»
صرف نظر از هرگونه سلیقه سیاسی، وجدان بشری با هر سلیقهای حکم به فاجعهبار بودن جنایات آل سعود در بحرین و لزوم برخورد با این رژیم بهجای همکاری با آن برای ارتقا در جهان اسلام! را میدهد و افکار عمومی، رسانهها و نمایندگان مردم در مجلس نیز همین نگاه را دارند، بهطوری که در واکنش به خبر سفر احتمالی صالحی وزیر امور خارجه به عربستان موج محکومیت و احضار او بهراه میافتد.
اما شاید آنچه در این مصاحبه و خاطرهگوییها بار دیگر اتفاق افتاد، تکذیب یکی دیگر از خاطرات هاشمی، این بار از زبان متکی وزیر سابق امور خارجه بود.
وی در خاطره خود عنوان کرده که "وزیر امور خارجه ما در یک کنفرانس مطبوعاتی گفت که عربستانیها هنگام ورود آیتالله ریشهری، در فرودگاه برخورد بدی داشتند و حتی ایشان را بازرسی بدنی کردند. این موضوع برایم خیلی تلخ بود. چون برخلاف توافقات ما در عربستان بود. از آقای ریشهری پرسیدم که موضوع چه بود؟ ایشان گفت: اصلاً چنین نیست. خود آقای ریشهری تلفنی از آقای متکی پرسید که چرا این حرف را زدی؟ ایشان در جواب گفت: من تحت فشار بودم که این حرف را بگویم."
این در حالی است که متکی در بیانیهای این اظهارات را تکذیب و هاشمی را به رعایت تقوا دعوت کرد. به نظر میرسد در حاشیه این مصاحبه و تکذیب بار دیگر این اصل که هاشمی تاریخ را آنگونه که دوست دارد مینویسد و نه آنگونه که در واقع بوده است.
نظرات شما عزیزان:
برچسب ها : گروکشی, سیاست خارجی, پالس معنادار هاشمي, امريكا, سایت دیپلماسی ایرانی, صادق خرازی, ,